در نشست نقد و بررسی فیلم تارا مطرح شد

بخشی از جوانی، جسارت و جرأت داشتن است، بخشی از آن رویا و هدف

بخشی از جوانی، جسارت و جرأت داشتن است، بخشی از آن رویا و هدف
دومین جلسه نقد و بررسی گروه هنر و تجربه با نشست فیلم سینمایی «تارا» و با حضور عوامل این فیلم در سالن شماره 2 پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی گروه هنر و تجربه، در این نشست کاوه قهرمان، نویسنده و کارگردان این فیلم، محمد نجاریان، تدوینگر، معصومه بیگی، بازیگر و سحر عصرآزاد، منتقد و علی زادمهر مجری کارشناس در این جلسه حضور داشتند.

در ابتدای این نشست سحر عصرآزاد، منتقد جلسه گفت: خوشحالم جلسات گروه هنر و تجربه دوباره پا گرفت و ما بتوانیم در کنار مخاطبان جدی هنر و تجربه باشیم. این فیلم‌ها در تعامل با مخاطبی که بتواند درک درستی از سینما داشته باشد شکل می‌گیرد و امیدوارم این همراهی ادامه داشته باشد.
وی افزود: با توجه به سابقه خوب کاوه قهرمان در فیلم کوتاه و ساخت آثار متعدد، ورودش به حیطه فیلم بلند هوشمندانه بود. قصه‌ای که انتخاب کرده بود که برای مخاطب آشنا باشد که ما یک رابطه عاطفی را بررسی کنیم که در مقاطع مختلف چه اتفاقی می‌افتد در فیلم‌نامه این فیلم فرم به شدت اهمیت دارد و تعیین کننده است تا به جهان فیلم‌ساز وارد شویم و از زاویه نگاه او چنین سوژه‌ای که می‌تواند برای همه ما ملموس باشد، ببینیم.
این منتقد با اشاره به مقاطع مختلف روابط یک زوج در این فیلم ادامه داد: نکته چالش برانگیز این است که این قصه محوری دور خودش می‌چرخد که مدل این درام این است و قرار نیست چند قدم پیش‌تر برویم. اینجا در درام چالش ایجاد می‌شود و جذابیت آن این است.
این منتقد با اشاره به موقعیت‌هایی در برخی فیلم‌نامه‌ها که کاراکتر در زمان قطعی برق و در تاریکی حرف دلش را می‌زند، گفت: از موقعیت‌هایی مثل قطعی برق در چند فیلم استفاده شده و بسیار هم کاربردی بوده است و نمونه آن را در فیلم‌های دیگری مانند «بمب؛ یک عاشقانه» و «ایتالیا ایتالیا» را داشته‌ایم، ولی ما در فیلم تارا شاهد یک نو اوری هستیم که وقتی کاراکتر تارا می‌خواهد همه چیز را به بهرام بگوید، آن بخش از فیلم در گورستان می‌گذرد، نور طبیعی زیادی هم وجود دارد و اتفاقا چشم در چشم آن حرف‌ها را می‌زند اما در نهایت پوسته‌ای که تارا به دور خود تنیده آنقدر زیاد است که نمی‌تواند با نزدیک‌ترین آدم زندگی خود ارتباط بگیرد
کاوه قهرمان، نویسنده و کارگردان فیلم با بیان اینکه پروسه شکل‌گیری این فیلم‌نامه به 5 سال پیش برمیگردد، گفت: سه سال از شروع ساخت این فیلم می‌گذرد، بارها فیلم‌نامه آن بازنویسی شد.
وی ادامه داد : ممکن است بخشی از فیلم را در زندگی خودمان یا اطرافیانمان دیده باشیم ولی بتوانیم خودمان را جای کاراکتر بگذاریم به همین دلیل بخشی از فیلم در تعامل با تماشاگر ساخته می‌شود این فیلمها به فرم متکی است و شاید کمی به تکرار می‌افتد ولی تکراری که می‌خواهد به تماشاگر اجازه بدهد خودش را در فیلم پیدا کند بجای اینکه قصه دیگری را ببیند.
این کارگردان افزود: این فیلم قرار نیست معمایی باشد که تماشاگر، پازل بسازد که در نهایت به این برسد که سه زوج فیلم یک زوج هستند. مخاطب می‌تواند سه زوج را در سه مقطع مختلف ببیند یا آینده و گذشته یک آدم را ببیند تلاش ما این بود که هر چه زودتر به این معما پاسخ بدیم و تماشاگر به چرایی آن فکر کند، خود را جای کاراکتر بگذارد و قصه خودش را پیدا کند.
قهرمان ادامه داد: در ابتدای ساخت فیلم جلسه‌ای به عنوان دورخوانی و گپ‌زنی داشتیم و بعد از آن همه چیز جدا بود و هر زوج بازیگر به نحوه خودشان فیلم را پیش بردند، و به نوعی همه بازیگران و عوامل در روند روایت و فرم و ساخت فیلم نقش داشتند در واقع بازیگران مرا به سمتی بردند که خواستم فیلم را آنجا تمام کنم
این کارگردان با اشاره به درگیر کردن مخاطب از لحاظ حسی در فیلم، بیان کرد: شاید قصه‌پردازی قدم اول باشد ولی هدف بالاتر در این فیلم، درگیر کردن مخاطب به‌لحاظ حسی است. این فیلم به طور مشخص از داستانی اقتباس نشده بود در واقع استفاده از همه آن چیزهایی بود که در آثار مختلف مانند کتاب، یک اثر هنری یا نقاشی و... دیده بودم و به نحوی در فیلم گنجانده شده بود.
وی با بیان اینکه در مورد استفاده از رنگ رویکرد فرمالیستی مد نظر نبود، گفت: فکر می‌کنم که یک اثر باید وحدت شکلی داشته باشد و یکی از آنها رنگ است. سعی کردیم در فیلم پالت مشخصی از رنگ‌ها طراحی کنیم و این رنگ‌ها به عنوان مثال از همان تابلویی میاید که مورد علاقه کاراکتر مرد است. در وهله اول با طراح صحنه گفت‌وگو کردیم که در تهران بیشترین رنگ‌هایی که می‌بینیم سبز، قهوه‌ای و خاکستری است. وقتی درباره رابطه پرشور عاشقانه صحبت می‌کنیم، رنگ قرمز به کلیشه‌ای‌ترین حالت ما را به آن سمت می‌برد که از آن هم استفاده شد.
قهرمان ادامه داد: به نظرم همه قصه‌ها تعریف شده و شاید از جایی به بعد از چگونه دیده و شنیده شدن آن قصه‌هاست که لذت می‌بریم. برای من فیلم‌هایی که مرا درگیر چرایی و چگونگی می‌کند جذاب‌تر است. ما برای هر چیزی در فیلم‌نامه رفرنس داشتیم و تلاش می‌کردیم طبق آن پیش برویم ولی در عین حال همه عوامل آنقدر آزاد بودند که مسیر قصه ما را عوض کردند.

در بخش دیگری از این نشست، معصومه بیگی، بازیگر فیلم سینمایی «تارا» نیز گفت: معمولا روی انتخاب فیلم‌نامه حساس هستم، فیلم‌نامه «تارا» را نیز دوست داشتم و وقتی کارگردان را دیدم احساس کردم می‌توانیم در تعامل سازنده‌ای در پیشبرد فیلم قرار بگیریم. به عنوان بازیگر تاکیدی روی شباهت زوج‌های مختلف فیلم با هم نداشتیم. با این حال ایفای نقش زوج اول که در جوانی به سر می‌بردند از نظر من بسیار سخت بود و دو پارت بعدی برای من آسان‌تر بود. هر بخش مستقل از دو پارت دیگر پیش رفت، گاهی تغییراتی ایجاد شد و در نهایت به کاراکتری که در فیلم می‌بینید، رسیدم.
بیگی ادامه داد: به نظر من بخشی از جوانی، جسارت و جرأت داشتن است، بخشی از آن رویا و هدف و بخش دیگر غر زدن و کنار نیامدن و گاهی هم قطع کردن است که وقتی بزرگ‌تر می‌شویم بیشتر در آن فرو می‌رویم. زمان برای من در فیلم مهم‌ترین نکته بود. گویا زمان سپری شده باری روی دوشمان می‌گذارد.به ویژه اینکه با فردی در زندگی همراه شده‌اید که همه چیز را با او طی کردید و زمانی می‌رسد که هرچقدر تلاش کنید، برخی مسائل درست نمی‌شود و نمی‌توان کاری کرد، در آن نقطه یا باید بمانید یا ترک کنید. زمانی که سپری میشود و هرگز برنمی‌گردد. ممکن است بگوییم زمان گذشته ولی هر اتفاقی در طول زمان زندگی من افتاده روی همه چیز من تأثیر می‌گذارد.
همچنین محمد نجاریان، تدوینگر فیلم «تارا» گفت: از زمان تولید با پروژه آشنا شدم و در جریان پروژه بودم، کاوه را از زمان فیلم کوتاه می‌شناختم. اولین نسخه این فیلم‌نامه ۱۰۶ صفحه بود و جلسه دوم کاوه با یک نسخه 94 صفحه‌ای از فیلم‌نامه آمد و در نهایت کاوه با نسخه‌ای ۹۲ صفحه‌ای سر صحنه رفت. درباره کشف از سوی مخاطب باید بگویم که در شکل اولیه فیلم‌نامه این اتفاق دیرتر میافتد. نسخه اولیه فیلم را آماده کردیم و تلاش کردیم نشانه‌‎‌ها را زودتر به مخاطب نشان دهیم و او را چندان درگیر کشف نکنیم.
وی ادامه داد : من دومین نفری بودم که فیلم‌نامه فیلم تارا را خواندم و به گروه سازنده اضافه شدم و به نظرم اگر تدوینگر از مرحله تولید و حتی پیش تولید به فیلم اضافه شود بسیار می‌تواند در روند ساخت فیلم کمک کند و حتی بخشهای اضافی را حذف کندو در روایت فیلم هوشمندانه کمک کند مثلا در همین فیلم تارا ما وقتی در نهایت به نسخه92 صفحه‌ای از فیلم رسیدیم فیلمی هم که ساخته شد 92 دقیقه بود
وی با اشاره به حساسیت‌های کارگردان به استفاده از رنگ در فیلم گفت: به خاطر دارم در انتهای کار به یکی از پلان‌های کتابفروشی رسیدیم که دو رنگ کتاب زرد در قفسه بود، کاوه از من خواست رنگ آن دو را عوض کنم چرا که از پالت رنگ فیلم خارج بود. بسیاری از ماشینهایی که در فیلم دیده شد رنگ دیگری بودو جمعا 120 پلان داشتیم که در آن رنگ تغییر می‌کرد و این بخاطر دید موشکافانه و وسواس کارگردان بود.
در پایان این نشت سازندگان فیلم تارا به سؤالات مخاطبان پاسخ دادند

 


لینک کوتاه http://www.honaremana.ir/news/191973
دیدگاه‌ها
در حال ثبت دیدگاه...

مخاطب گرامی توجه فرمایید: نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.