هادی خانیکی استاد دانشگاه و روزنامه نگار به بیماری سرطان پانکراس مبتلا شده است
به گزارش پایگاه خبری هنر مانا هادی خانیکی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت :
این روزها به سرعت از ابتلا به بیماری سرطان پانكراس مطلع شدم، شتاب و آگاهی از درد و ضرورت ورود سریع به روند درمان به خودی خود میتوانست و میتواند موجب نگرانی و دلهره و هراس باشد.
رویاروییام با این رخداد و ترسیم تصویر واقعی آن بنا به منطق فهمی كه از هستی و خالق آن، انسان و رنجها و تواناییهایش و جهانهای مختلفی كه تاكنون در آنها زیستهام، دارم، مرا به مسیری متفاوت در گفتوگو بر سر بیماری و اكنون و آیندهاش كشاند. بنا به این منطق هیچ رازی در بیماری سرطان نیست كه باید نهفته بماند. ناگفتنیهای سرطان تنها ناشناختگیهای درد و درمان است، برای بقیه جوانب آن نیازی به پردهپوشی نیست. داستان ابتلا به سرطان و تلاشهای سنجیده و معقول برای درمان آن در قالب همان جستارهای روایی، فضایی مملو از همدلی، همدردی، همراهی و همكاری میآفریند كه فرد، خانواده، دوستان و پزشك را به دنیایی دیگر میبرد. به راستی میتوان خدا را در این میان بهتر دید و به امید به صورتی واقعیتر دل بست. توانش ارتباطی و قدرت گفتوگو در چنین وضعی روشنتر به چشم میآید. اگر این دنیای من با آنچه در صورت متعارف ارتباطات میآید، قدری متفاوت است، تنها به عنوان یك تجربه یا یك زیست متفاوت بپذیرید و در غیر این صورت به آن در قالب پروتكلی مفید در ارتباطات سلامت بنگرید. این سطور را در حالی مینویسم كه تزریق شیمیدرمانی در بیمارستان آغاز شده است و من همچنان «با امید بدون خوشبینی» در اندیشه گفتوگو بر سر سرطانم، هم با خود و هم با دیگران و هم با خدای خود. كتاب «درد كه كسی را نمیكشد» جاناتان فرنزان را كه شامل پنج جستار درباره گمشدههای خلوت و شلوغی است، میخوانم و از آن بهره میبرم. نكته آغازین این اثر پندی ارتباطی دارد كه میگوید: «سكوت وقتی حربه كارسازی است كه كسی، جایی، انتظار صدایت را داشته باشد.» بنا به تجربه زیسته این روزهایم، نتیجه میگیرم كه «سرطان كسی را نمیكشد.» و روایت من هم از رویارویی با آن این است كه «بهبود و رهایی از بیماری وقتی دیدنی است كه كسی و جایی، امید آن را داشته باشد» و به واقع میبینم كه این امید دیدنی است.