نگاهی به فیلم مامور مخفی ساخته مایته البردی

سرنوشت پوچ آدمیزاد

سرنوشت پوچ آدمیزاد
انسان از آن وقت که مدرن شد، دیگر آن آدم قبلی نشد. حتى وقتى سعی کرد ورق را برگرداند.

انسان از آن وقت که مدرن شد، دیگر آن آدم قبلی نشد. حتى وقتى سعی کرد ورق را برگرداند. یک پُست به ابتداى مدرنیته‌اش اضافه کرد تا پوچی اوضاع و احوالش را کمی تلطیف بخشد. اما نشد که نشد. او همچنان در چاه تنهایی اگزیستانسیالی‌اش ماند و فاصله و دوری‌اش از دیگری بیش از پیش چشمش را زد. هرچه گذشت این تنهایی و رنج حاصل از آن بیشتر شد. این رنج او را به پوچی رساند. از پوچی در صحراها و خراب‌آبادها حیران و سرگشته روزگار گذراند تا سپیدى بر رخسار و موها و محاسنش نشست. و باز همانجا بود که در سراب زندگی خود را تنها و بی‌کس و غمگین، بی‌هیچ غمخواری یافت.

با این مقدمه و اگر چنانچه فریب نام مستند نامزد جایزه اسکار ٢٠٢١ را نخورید، به تماشای «مأمور مخفی» ساخته‌ى مایته آلبردی بنشینید، بی‌رحمانه با حقیقت تلخ زندگی آدمی و سرنوشت پوچ آدمیزادی‌اش در این دنیا مواجه خواهید شد.

«مأمور مخفی»، داستان پیرمردى است با نام سرخیو چامی که به استخدام یک کارآگاه خصوصی درآمده و قرار است چند ماهی در یک خانه سالمندان سکنی گزیند. مأمور مخفی آرام آرام به همراه سرخیو قدم به دنیای ناشناخته‌ها می‌گذارد و به کشف اسراری نائل می‌شود که درون هر یک از آن جمع سالخورده چون رازی سر به مهر پنهان گشته است.

در همان ابتدای راه، مخاطب به همراه سرخیو، می‌آموزد که چگونه با یک تلفن همراه هوشمند کار کند، چطور خود را فرد موجه و قابل اعتمادی در نظر دیگران جلوه دهد که هم صادقانه به نظر آید و هم نکته‌اى را از قلم نیندازد. سرخیو چون کودک سالخورده‌ای است که دستش را کارآگاه (شما بخوان پدر، آنکه به راه‌رفتن سرخیوی کودک کمک وافری می‌کند) گرفته و هر آنچه که نیاز است در این راه بداند را مدام در گوشش نجوا می‌کند. شاید در نگاه نخست آنچه که از این ارتباط به نظر می‌آید، همچون رابطه‌ی عروسک‌گردان با عروسکش بر روی صحنه باشد که او را به هر سمت و سوی که می‌خواهد روانه می‌سازد، اما خیلی زود سرخیو، فرمان را به دست گرفته و کارگردانی نمایش را بر عهده می‌گیرد. او حالا مرکز توجه تمامی اهالی قرار گرفته و با هر کدام حشر و نشری پیدا کرده است. سرخیو قهرمانی است که تصمیم گرفته در سفر خود، بذر زندگی بر روی خاک بی‌حاصل این خانه و اهالی‌اش بپاشد و این کار را با ارتباط دوستانه‌ای که با هر یک برقرار می‌کند و قدرت کلامش، محقق می‌سازد.

ورود به ذهن و روان مخاطب

مایته آلبردی در کنار پیرنگ اصلی، از خرده پیرنگ‌هایی پرده بر می‌دارد تا بدینوسیله نبض احساسی مخاطب را در دست بگیرد و آنچه که خواهان گفتنش است را به ذهن مخاطب تزریق کند. او با اشاره به کهن الگوهایی چون کاشف، عاشق، مادر و پدر، پایِ سرخیو را به این خرده پیرنگ‌ها باز می‌کند تا هم سایر کاراکترها و آنچه که با آن مواجه هستند را به تماشاگر معرفی و هم سرخیو را به آنها نزدیکتر کند. او با به تصویرکشیدن جرقه‌های عاشقانه‌ای که درون بِرتا شکل می‌گیرد و تلاش او جهت نزدیکی به سرخیو، رنگ و بوی جذابی را به کلیت اثر می‌افزاید تا از این طریق یادآور جریان زندگی و تمام رویدادهای نابه‌هنگامی باشد که فرد با آن روبه‌رو است. همین غیرمنتظره بودن وقایع است که سبب می‌شود زیبایی‌های زندگی بیش از پیش در برابر چشمانمان خودنمایی کند و در عین حال ما را به کشف جدیدی از درونمان سوق دهد.

یکى از مهم‌ترین ویژگی‌های روایی «مأمور مخفی»، تلاش در جهت خلق یک ارتباط صمیمانه میان تماشاگر و همه‌ى آنانی است که در فیلم حضور دارند. مخاطب از طریق همین نزدیکی است که قدم به قدم می‌تواند از خود و آینده‌ی تلخی که ممکن است در انتظارش باشد، آگاهی یابد. اما دانستن و کنار رفتن پرده‌ها گاهی چون نیش عقرب گزنده و مشمئزکننده است. اینکه بدانیم در انتهای عمر می‌توانیم آنقدر تنها و بی‌کس باشیم که بخواهیم از این تنهایی فرار کنیم، هم ترسناک است و هم نیاز به بازتعریف مفهوم خانواده بیش از پیش حس می‌شود. اما مگر همه‌ی آنان که چنین سرنوشت دهشتناکى را تجربه می‌کنند، از داشتن خانواده محروم بوده‌اند؟ همه‌ی آنها خانواده داشتند، حتی در بیشمار موارد خانواده‌های متمولی نیز داشته‌اند. آنچه که اینجا دیده می‌شود، فقدان تعهد و مسئولیت‌پذیری ناشی از ولنگاری‌های درونی است؛ نمایش دهنده تنها مهم بودن خویش در ارتباط با اجتماع اطراف.

در نگاه اول شاید اینگونه به نظر می‌آید که «مأمور مخفی» فاقد پروسه پژوهش است و قصه‌ی تک خطی ابتدایی نویسنده و کارگردان در طول پروسه‌ی فیلم‌برداری و حضور کاراکترهایش در جریان فیلم و خرده روایت‌هایی که هر یک به داستان وارد می‌کنند، شکل گرفته است. اما به زعم نگارنده بی‌شک آلبردی از اندوخته‌ی فلسفی کافی برخوردار بوده که توانسته بر روی میز تدوین، چنین ماحصلی از پروسه‌ی ساخت اثرش خلق کند.

«مأمور مخفی» فارغ از طنز پنهانی که در خود به سبب حضور اهالی این خانه دارد، اثری اگزیستانسیالیستی است که سعی در بیان دغدغه‌های اصلی زندگی انسان و مفاهیم عمیق و مهمی چون مواجهه با مرگ، تنهایی و یافتن معنای زندگی دارد.

الناز راسخ منتقد وروزنامه نگار به نقل از مجله نماوا

 


لینک کوتاه http://www.honaremana.ir/news/151081
دیدگاه‌ها
در حال ثبت دیدگاه...

مخاطب گرامی توجه فرمایید: نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.